وقتی قاصدک ها خبر از آمدنت آوردند
کبوتر دلم دوباره هوایی تو شد
با گلهایی از یاس سپید سایبونی از عشق برایت ساختم
آسمان را ابری خواستم
تا قطره بارانی از عشقت بر کلبه ام ببارد
دلم کویر تشنه شد
برای بارش ذره ای از عشقت
خواستم ...از خدا خواستم
هرگز خستهء انتظار نشوم ...
باران رحمت من ...
نظرات شما عزیزان: